وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز شدم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن...
عالییییییییییییییییییییییییییییی
سلااااااااااااااااااااااااااااااام
این یه دعوتنامه است!
دعوت به وبی که به کلی عوض شده!!!
بالاخره مشکلات نظر دهی حل شد!!!!
منتظر حضورت هستم...
سلام عزیز دلم!
خوبی؟
ممنون که اومدی وبم
درمورد سوالتم عزیزم کار خاصی نکردم!میدونم شاید دنبال یه ترفند خاص هستی اما من درست عین یه آدم بیکار تمام پست هارو اول کپی کردم،بعد توی صفحه ی مدیریتی وبم انتقالشون دادم و تاریخ رو به اون تاریخ برگردوندم و همینطور نظرات رو...
بهم خندیدی؟؟؟؟
آره خب شما داری مثه چی درس میخونی!
ما که میبینی فعلا ول میگردیم!!!
تازه کتاب تاریخ سومم که نداریم!!!!