دلم برای خندههای بی دلیل
برای " شادمانیهای بی سبب "
برای بی ریا بودن
برای کودکی
برای کودکانه زیستن
دلم برای روزهای خوش زندگی تنگ شده است
دستم را بگیر و به من بگو
چگونه در گرگ و میش این روزگار پر بالا و پایین همیشه خاکستری هنوز میتوانم بخندم ؟؟؟
خنده بر لب مى زنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت